حسین ز جبر زمانه ترک کرد حجش را یکباره

کردند دعوت کوفیان او را همواره

بزرگان کوفه گویند هستیم شما را حامی

خواندند و از یاد بردند که دادند پیامی

حسین و یاران وقتی رسیدند کوفه

دیدند که نیست آن عهد و پیمانه

شهید شدند یاران ناب ان امام فرید

یاران نابش پیش حق شدند رو سفید

دائما شکر گوید حسین مظلوم خدا را

ان خدای مهربانی که افرید همه ما را

یارانش سر بلند شدند ز امتحان ان خدا

امتحانی سخت که کرد انها را ز ان غربال تنگ جدا

زینب کبری در کربلا چشید سرد و گرم زمانه

تا فولاد آبدیده ای شود و کند یزیدیان را محاکمه

با نطقش  مشت محکمی زند بر دهان ستمگران

 در آن زمان ارشدشان بود یزیدملعون  و دیگر تبهکاران

زینب کبری ز بردباریش شود ان الگوه استوار

زبان زد عام و خاص شود آن اسطوره پایدار

تحمل غم جانکاه برادر کرد او را محکم و زبده

غم و غصه شهادتش هر گز نکرد او را افسرده

تشنگی بیداد می کرد در خیمه های کوچک

خیمه هایی که در آن بود چند کودک

     یاران امام شدند مصصمم تا آورند آب

    تا قطره ای نوشند آن کودکان بی تاب

     ابوالفضل دلاور و رشید بود آن یار ناب

    دواطلب شد تا آورد برای آن کودکان آب

شب و روز زمزمه کنیم مهدی موعود

تا زمان وعده رسد بینیم مهدی موعود

 دگر صبر و تحملی نداریم مهدی موعود

روز ها را تک به تک شماریم مهدی موعود

تا ظهور کنی در کنارت باشیم مهدی موعود

ز دیدار روی ماهت دلشاد شویم مهدی موعود

محمد کوثرش ان فاطمه است

محمد همدمش آن فاطمه است

محمد داند ان دختش سلیم است

محمد خواند او را که فهیم است

محمد داند کوثرش بی ریا است

محمد خواند اورا چون با وفا است

خم مکانیست گرد هم آیند مریدان

گرد محمد مصطفی آن شمع سوزان

مریدانش مثال پروانه های عاشقند

عاشق آن محمد مصطفی که لایقند

مریدان به دور مرد خدا حلق زدند

در پناه شمع وجودش در دل او را ستودند

گردن دور شمعی که محمد مصطفی است

ذوق و شوق مریدان پر از خنده و شادی است

گرم کردند دلها را از شمع وجودش

می زدوند زنگار از دلهای خمود

تا که روشن شود آیینه از زنگار

دور کند زنگار که غم را کند انکار

مریدان آن مرد خدای لایق

می نشینند گرد هم همچو گل شقایق

گوید آرام آرام آن مرد خدا

زیر گوش مریدانش خواند آن ندا

هرکه خواهد مرا کند راضی

راضی از خدا که باشد قاضی

گوش به وصیتم که آمده از قاضی

از قاقضی که هستند همه از او راضی

سوی علی بود لایقترین یارانش

کرد  نشانه محمد مصطفی سوی مریدانش

عید غدیر خم بر همه شیعیان جهان فرخنده و مبارک باد

خم شود یادگاری همچو  عیدغدیر

خم شود جایگاهی به یاد ماندنی آن سفیر

همگان  هر ساله یاد کنند از آن ولی خدا

ولی ای که همگان دانند هست نبی خدا

عید غدیر شود جشن سادات

ساداتی که بوی مصطفی آرد بیاد

سوی سیدی می رویم روز غدیر

کنیم یاد از آن علی و آن سفیر

سوی مریدان کرد آن نبی خدا

هر که مرا خواهد کند علی را یاری

مریدان شنیدند آن کلام نبی خدا

غرق شادی شدندند یاران آن ولی خدا

عهد و پیمان بستند با آن نبی ولی

همه حال و همه جا باشند با علی

         همدم بی پناهان بود علی مرتضی

          یاور بی یاوران بود علی مرتضی

در تاریکی شب به فکر یتیمان بود علی مرتضی  

در خانه یتیمان همچو میزبان بود علی مرتضی

ابراهیم در آن مکان که بود قربانگاه

کرد حاضر اسماعیل را در آن جایگاه

کوه ایمان و اراده آن نبی خدا

کرد جنگ با نفس خود آن ولی خدا

هیچ تردیدی در او نکرد تاثیر

حق را دائما می گفت تکبیر

سوی اسماعیل رفت آن مرخدا

تا در ره خدا آماده کند فربانیش را

اسماعیل با دل راضی و لب خندان

نظاره می کرد آن دور زیر نور تابان

عاقبت ابراهیم خلیل در آن زمان

گفت لبیک به آن امر خطیر در آن مکان

آن روز نامیده شد عید فربان

عیدی که شوند غرق در آن مشتاقان

عید قربان را به همه مسلمانان جهان تبریک و تهنیت می گویم

بعد سالهای دراز ابراهیم  شد صاحب فرزند پسری

عشق به الله  داشت و شد تسلیم  آن امر الهی

حاضر شد با دست خود کند پاره جگرش را قربانی

عشق به الله کرده او را مطیع  به آن امر الهی

سوی حق آمد ندایی ز ان نبی خدا

طواف کن دور کعبه ای ولی خدا

ابراهیم خلیل کرد ز ان امر اطاعت

هفت بار رفت دور کعبه با متانت

ابراهیم کوه اراده شد آماده تصمیم

لبیک گویان شروع کرد ان امر فهیم

عاقبت ان نبی با سعی و کوشش

ساخت بنایی که بر پا کرد آن جنبش

ماموران شدند آماده تصمیم آن امر خطیر

بردند مسلم را بالای کاخ آن مامون حقیر

به شهادت رسید ز امر  آن ملعون خطاکار

پرت کردند مسلم را ز بالای کاخ آن جفاکار

مسلم شد شهید در ره دین خدا و حقیقت

شهیدی که یاد کنند او را که داشت معرفت

علی یاور تهیدستان است و همدم مستضعفان

علی یاری دهنده بی پناهان است و بی یاوران

علی حامی یتیمان است و مولای مسلمانان

علی جان نثار الله است و باشدجزء شهیدان

کی شود زمان وعده تا که آید مهدی موعود

تا ز عدل و داد جهان را کند آباد مهدی موعود

هادی خرد و کلان و جوان شود مهدی موعود

راحت دل و جان مشتاقان شود  مهدی موعود

یار نالان و زغم عزیزان گریان هست زینب کبری

اسوه صبر و بردباری دوران هست زینب کبری

 الگوی همه زنان جهان هست زینب کبری

ز مشکلات زمانه  پر توان هست زینب کبری

در صحرای کربلا شیر زن میدان هست زینب کبری

حامی اهل بیت برادر چو شیر ژیان هست زینب کبری

زینب آن یار نالان برادر شیر زنی بو د در صحرای کربلا

اهل بیت برادر جمع کرد و لعنت فرستادبر کوفیان بی وفا

با بیان  خطبه اش  رسوا کرد یزدیان و آن ستمگران

ارشدشان شمر ذلجوشن باشدجزء خونخواران و جباران

علی هست هوشیار هست همچو آن نبی خدا

علی هست بیدار  هست  همچو آن ولی خدا

علی هستد دست پیمان هست همچو آن عاشق

علی هست در آن مکان هست همچو آن گل شقایق

علی هست رهرو آن نبی هست همچو آن سفیر

علی هست حق گوی هست همچو آن کبیر

علی هست رفیق هست همچو آن شفیق

علی هست عاشق هست همچو آن لایق

علی هست صبور هست همچو آن نبی خدا

علی هست فکورهست همچو آن ولی خدا

علی هست مرد خدا هست همچو آن شیر خدا

علی هست رهرو خدا هست همچو آن جان فدا

علی هست عاشق هست همچو  آن گل عاشق

علی هست مشتاق هست همچو آن عشاق

علی نور دیده نبی علی  او را باشد ولی علی مشتاق آن دنیا

علی وصی علی نبی خدا را کند یاری علی مشتاق آن دنیا

علی شوی دخت نبی او را هست حامی علی مشتاق آن دنیا

علی یار نبی یاور آن محمد که هست ولی علی مشتاق آن دنیا

علی یار یتیمان علی یاور  تهیدستان علی مشتاق آن دنیا

علی سحر گهان علی سجده کنان علی مشتاق آن دنیا

علی در یکتا پرستی یکه و تنها بود آن شیر خدا

دائما به عشق الله قلبش می تپید ان شیر خدا

شیر مرد کوفه و جنگجویی نترس بود آن شیر خدا

دشمنان دین را نیست و نابود می کرد آن شیر خدا

در دلیری و بی باک همتایی نداشت آن شیر خدا

شجاع و دلیر و ز دشمنان بیمی نداشت آن شیر خدا

         همدم بی پناهان بود علی مرتضی

          یاور بی یاوران بود علی مرتضی

در تاریکی شب به فکر یتیمان بود علی مرتضی  

در خانه یتیمان همچو میزبان بود علی مرتضی

 در کنار تنور خانه کمک می کرد علی مرتضی

نان می پخت و زنان را یاری می داد علی مرتضی

        زینب آن یار نالان برادر غرق به خون بود در کربلا

         دید برادر و یارانش  غرق به خون شدند در کربلا

          آن شیر زن چه سختی و مرارتها کشید در کربلا

           بلبل سخنگوی حسین مظلوم بود در   کربلا

            دائما دلداری می داد اهل بیت برادر در کربلا

             ماتم ز دل داشت و چه صبوریها کرد در کربلا

     به دست مامون شد شهید رضای غریب     

       قصد داشت آن ملعون تا دهد همگی را فریب

         پشت ابر نماند ماه هرگز پنهان در این جهان   

          حرکت ناجوانمردانه اش شود آشکار همگان

            مسلمانان کنند آن ملعون را همگی نفرین

              ز کار ناپسندش شوند مسلمانان خشمگین

در میان یارانش بود آن دلاور هوشیار

ابو الفضل العباس برادر آن بررگوار

گوید آن شیر ژیان به برادر در آنجا

کنم جان خود فدا در ره دین و خدا

حسین مظلوم  اگاه بود در آن زمان

 عاقبت یارانش شهادت باشد ز آن امتحان

حسین مظلوم لبیک گویان و عاشق بود

حسین مظلوم  راهی که می رفت حق بود

بنا نهد دین اسلام و هدف مقدسش

محمد مصطفی شود رییس دینش

زتولدش فخر فروشند همه عالمیان

صاحب همچو رسولی شوند مسلمانان

خالق ز خلقت محمد فخر فروشد در کائنات

محمد مصطفی باشد با ارزشترین مخلوفات

اسماعیل راضی عزیز کرده خندان

آماده با خضوع نشسته بود در ان مکان

چاقوی تیز و سنگین و تند و برنده

نکرد اثر بر نوجوان لب بر خنده

ابراهیم نبی کرد چند بار تکرار و تند

اما چاقوی تیز او به امر خدا شد کند

در دل ابراهیم شده غوغایی به پا

که جرا قبول نکرد قربانیش را خدا

ناگهان قوچی آماده شد ز سوی ربالعالمین

ان قوچی که کمین کرده بود بر روی زمین

ندایی امد از ان بالا ز نبی خدا

که قبول شد حرکتت ای ولی خدا

پذیرا شد حق ز ان دعوتش

کرد قبول حق ز آن حرکتش

عباس علمدار  نگینی بود در میان یاران در کربلا

 پر نور و درخشان بود در میان  دلاوران در کربلا

شربت شهادت نوشیدن باشد هدفش در کربلا

زره دین خدا  فدا کند جان شیرینش در کر بلا

تا اخرین فطره خون ریزد و پشتیبانش بود در کر بالا

ابو افضل العباس بی باکترین همدمش بود در کربلا